![]() سه شنبه 3 فروردین 1395 :: توسط: صابر خطیری ::
انگار مه بود که از اتاق بیرون میرفت و همه چیز را واضحتر میکرد حتا تَصَوُر ِ این را که من دارم پیر میشوم و لبخندهایم یکی در میان از روی درد است رفتم همینها را به مادرم بگویم خندید اشاره کرد پنجره را ببندم که مه از اتاق بیرون نرود و همه چیز همان قدر که قبلا بود مبهم باقی بماند حبیب موسوی بی بالانی
نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : از درد کشیدن به ساعتهای بعدی و خواب که دهن ِ سنگ را باز نگه داشته مگسی که دو دل است وارد دهن ِ سنگ شود یا نه و خواب که چشمهای سنگ را میپراند اصلا از این که سنگ نه چشم دارد نه دهن و این تَوَهُم ِ کسیست که کتاب را نوشته از این که کسی که کتاب را نوشته دروغ میگوید
ادامه مطلب نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : لبشْ لعل و شکر یک جـاست بـا هم چِشِشْ شمس و قمر همراست با هم دو زلـفونـش عــروس زنــگبـاره دو ساقش مرمر و رویاست با هم اگه لـب بـر لبش بنهاده باشی نمیتونی ازون لبها جدا شی
ادامه مطلب نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : ![]() سه شنبه 3 فروردین 1395 :: توسط: صابر خطیری ::
بین ِ من، تو، تلویزیون، قضاوت و خدا به نفع ِ تلویزیون رای داد کبریت و قوطیی سیگار روی میز بودند و بقیهی ما فکر میکردیم نایی برای انگشت نمانده حسی برای درک کردن ِ گرما روی لب و پنجرهای که دود را بیرون ِ خودش قایم کند مجبور شدیم از حرفهای معمولی که بین ِ خودمان میزدیم
ادامه مطلب نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : ![]() سه شنبه 3 فروردین 1395 :: توسط: صابر خطیری ::
ما دو نوع تفریح برای خودمان تعریف کردهایم کشتن ِ همدیگر و انداختن ِ گناه به گردن ِ او که مرده است بقیهی روز در آفتاب ِ منتظر ِ پاییز سَر میشود و در باد که با خودش یک دسته موی سیاه میبرد روی سنگهای قرمز ِ پاییز پهن کند حبیب موسوی بی بالانی
نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : عمو! چرا حرف زدی؟ بابا گفته بعد از این تلویزیون را خاموش کنم و فکر کنم چه قدر حرف زدن کار ِ بدیست من نمیتوانم فکر کنم عمو! مورچههای روی فرش حواسم را پرت میکنند ولی آن گنجشکی که تو به آن میگفتی گنجشکـَـکو بلد نیست حواسم را پرت کند اگر فکر نکنم، فکر کنم بابا میفهمد ادامه مطلب نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : من پسر بچهی هول انگیزی در باران بودم که روحیهام را فروخته بودم به دعواهای صبحگاهی با شیطان او میخواست از من ترانهای بسازد در وصف ِ شاخههای بید ِ مجنون که سرازیر میشدند در اصواتی که نه رادیو میتوانست پخششان کند نه امیدی به در آمدن خورشید داشتند من مقاومت میکردم سیبم را از مادرم میگرفتم
ادامه مطلب نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : ![]() پنجشنبه 5 شهریور 1394 :: توسط: صابر خطیری ::
بعد از آن که پرنده شدم اتفاق افتاد آفتاب ریخت ابرها دیوانه شدند حبیب موسوی بی بالانی
نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : آخرین باری که مادرم را دیدم هفتم مرداد بود ده سال ِ پیش کنار ِ آخرین باری که خواهرهایم را دیدم ایستاده بود خداحافظی کردم سوار ِ اتوبوس شدم منتظر شدم دو روز بگذرد که تلفن زنگ بزند
ادامه مطلب نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : هیچ وقت به این سرعت از یادم نمی رفت در سفری تو حسن خواجه [پیچک]
نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : قاصدکی کوچک خستگیهایش را به اتاق من آورد در حالی که لبخند میزد و سعی میکرد در برابر پنکه مقاومت کند گفت مادرت اعتقاد دارد « حبیب ِ » دوست داشتنیاش مُرده وگرنه تو باید چشمهای سُرخت را نگه داشته باشی رفتم سراغ ِ آینه
ادامه مطلب نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : ![]() پنجشنبه 8 مرداد 1394 :: توسط: صابر خطیری ::
وقتی از خداحافظی با دستهایم برگردم دلم برای سیبی که مادرم در کیفم گذاشته تنگ میشود بر میگردم دستهایم را ... / نه که مادرم نیست بگوید: « حبیب » قبل از این که به سیب دست بزنی، دستهایت را بشور وگرنه دستهایت را فراموش میکنی حتا اگر سیب تَرْکت نکند حبیب موسوی بی بالانی
نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : این قدر روزها کثیف شدهاند که چندشم میشود دستم به گوشهای از آنها بخورد باید دستهایم را دور بیندازم باید خیلی زود دستهایم را دور بیندازم حبیب موسوی بی بالانی
نوع مطلب : حبیب موسوی بی بالانی، برچسب ها : لینک های مرتبط : . دیوار سایت ![]() و انسان با نخستین درد. در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد من با نخستین نگاه تو آغاز شدم. ![]() لیست شاعران دوست طبق حروف الفبا آخرین اشعار آرشیو سایت پیوندها نویسنده آمار سایت ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
||||