دستم را بگیر گلیم اتاق های دربسته کوتاهتر از پای من است و این شکسته ها پروازهای نافرجامیست افتاده از... دستم را بگیر
پابه پای راه ها فرار کرده ام تا سمتی دور تا برجها ... بلد شده ام بایستم خاک را بالاتر از سرم ببینم و ... باز روی زمین باشم می دانم بلند ... جایی است که دستم به آن نمی رسد حتی بدون نردبان جرم پاهای من دراز بودن است آذردخت ضیائی
نوع مطلب : آذردخت ضیائی، برچسب ها : لینک های مرتبط : . دیوار سایت ![]() و انسان با نخستین درد. در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد من با نخستین نگاه تو آغاز شدم. ![]() لیست شاعران دوست طبق حروف الفبا آخرین اشعار آرشیو سایت پیوندها نویسنده آمار سایت ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
||||